ای دل به سر مویی آزاد نخواهی شد


ای دل به سر مویی آزاد نخواهی شد

ای دل به سر مویی آزاد نخواهی شد


ای دل به سر مویی آزاد نخواهی شد

مویی شدی اندر غم، هم شاد نخواهی شد
مویی شدی اندر غم، هم شاد نخواهی شد
مویی شدی اندر غم، هم شاد نخواهی شد
مویی شدی اندر غم، هم شاد نخواهی شد
در عافیت آبادت از رخنه درآمد غم
در عافیت آبادت از رخنه درآمد غم
در عافیت آبادت از رخنه درآمد غم
در عافیت آبادت از رخنه درآمد غم
پس رخنه چنان گشتی کباد نخواهی شد
پس رخنه چنان گشتی کباد نخواهی شد
پس رخنه چنان گشتی کباد نخواهی شد
پس رخنه چنان گشتی کباد نخواهی شد
پولاد بسی دیدم کو آب شد از آتش
پولاد بسی دیدم کو آب شد از آتش
پولاد بسی دیدم کو آب شد از آتش
پولاد بسی دیدم کو آب شد از آتش
تو آب شدی زین پس پولاد نخواهی شد
تو آب شدی زین پس پولاد نخواهی شد
تو آب شدی زین پس پولاد نخواهی شد
تو آب شدی زین پس پولاد نخواهی شد
ای غمزدهٔ خاکی کز آتش غم جوشی
ای غمزدهٔ خاکی کز آتش غم جوشی
ای غمزدهٔ خاکی کز آتش غم جوشی
ای غمزدهٔ خاکی کز آتش غم جوشی
آبی که جز از آتش بر باد نخواهی شد
آبی که جز از آتش بر باد نخواهی شد
آبی که جز از آتش بر باد نخواهی شد
آبی که جز از آتش بر باد نخواهی شد
تا داد همی جوئی رنجورتری مانا
تا داد همی جوئی رنجورتری مانا
تا داد همی جوئی رنجورتری مانا
تا داد همی جوئی رنجورتری مانا
کز خود شوی آسوده از داد نخواهی شد
کز خود شوی آسوده از داد نخواهی شد
کز خود شوی آسوده از داد نخواهی شد
کز خود شوی آسوده از داد نخواهی شد
تا چند کنی کوهی کورا نبود گوهر
تا چند کنی کوهی کورا نبود گوهر
تا چند کنی کوهی کورا نبود گوهر
تا چند کنی کوهی کورا نبود گوهر
در کندن کوه آخر فرهاد نخواهی شد
در کندن کوه آخر فرهاد نخواهی شد
در کندن کوه آخر فرهاد نخواهی شد
در کندن کوه آخر فرهاد نخواهی شد
میدان ملامت را گر گوی شدی شاید
میدان ملامت را گر گوی شدی شاید
میدان ملامت را گر گوی شدی شاید
میدان ملامت را گر گوی شدی شاید
کایوان سلامت را بنیاد نخواهی شد
کایوان سلامت را بنیاد نخواهی شد
کایوان سلامت را بنیاد نخواهی شد
کایوان سلامت را بنیاد نخواهی شد
از مادر غم زادی آلودهٔ خون چون گل
از مادر غم زادی آلودهٔ خون چون گل
از مادر غم زادی آلودهٔ خون چون گل
از مادر غم زادی آلودهٔ خون چون گل
با هیچ طرب چون مل هم زاد نخواهی شد
با هیچ طرب چون مل هم زاد نخواهی شد
با هیچ طرب چون مل هم زاد نخواهی شد
با هیچ طرب چون مل هم زاد نخواهی شد
از ریزش اشک خون کوفه شدی از طوفان
از ریزش اشک خون کوفه شدی از طوفان
از ریزش اشک خون کوفه شدی از طوفان
از ریزش اشک خون کوفه شدی از طوفان
روزی ز دل افروزی بغداد نخواهی شد
روزی ز دل افروزی بغداد نخواهی شد
روزی ز دل افروزی بغداد نخواهی شد
روزی ز دل افروزی بغداد نخواهی شد
خواهی دم شاهی زن خواهی دم درویشی
خواهی دم شاهی زن خواهی دم درویشی
خواهی دم شاهی زن خواهی دم درویشی
خواهی دم شاهی زن خواهی دم درویشی
کز غم به همه حالی آزاد نخواهی شد
کز غم به همه حالی آزاد نخواهی شد
کز غم به همه حالی آزاد نخواهی شد
کز غم به همه حالی آزاد نخواهی شد
خاقانی اگر عهدی یاد تو کند عالم
خاقانی اگر عهدی یاد تو کند عالم
خاقانی اگر عهدی یاد تو کند عالم
خاقانی اگر عهدی یاد تو کند عالم
تو عهد کریمانی کز یاد نخواهی شد
تو عهد کریمانی کز یاد نخواهی شد
تو عهد کریمانی کز یاد نخواهی شد
تو عهد کریمانی کز یاد نخواهی شد